روان‌پزشکی اجتماعی

نیاز ملی در بحران: احساس وجود دولت

اگر دولت از اتخاذ تصمیمات مشخص خودداری کند، مردم به‌صورت پیش‌فرض، ناتوانی، بی‌کفایتی یا عدم مسئولیت‌پذیری را به عنوان علت در نظر می‌گیرند. این اسناد منفی، سرمایه نمادین حکومت را مستهلک می‌کند...
۸ مردادماه ۱۴۰۴

در شرایط بحران، آنچه بیش از خود حادثه می‌تواند آسیب‌زا باشد، فقدان تصمیم، تأخیر در پاسخ و تعلیق نهاد مراقبت‌کننده است؛ تعلیقی که اگر در سطح عمل (فیزیکی) و یا در سطح نمادین (روانی) تجربه شود، دولتِ بی‌تصمیم را از جایگاه عامل فعال در صحنه‌ی اجتماعی به تماشاگر منفعل بدل می‌سازد—و در نتیجه، صحنه را به نیروهای بدیل، شایعه، ترس و قطب‌بندی اجتماعی واگذار می‌کند.

از منظر نظریه‌ی هویت اجتماعی (Tajfel & Turner, 1979)، در لحظات بحرانی، مردم نیازمند انسجام نمادین و مرزهای شفاف هویتی هستند. دولت، به‌مثابه نماینده‌ی هویت جمعی، وظیفه دارد روایتی مسلط از بحران را برسازد، آن را معنا بخشد و تصمیم‌گیری کند. بی‌تصمیمی یا پاسخ‌های دوپهلو، این انسجام را تضعیف کرده و به جای آن، گسست، سوء‌ظن و احساس «رهاشدگی» را جایگزین می‌کند

در همین راستا، نظریه‌ی اسنادی (Attribution Theory) نشان می‌دهد که مردم، به‌ویژه در شرایط عدم قطعیت، به دنبال علت‌یابی فوری هستند. اگر دولت از اتخاذ تصمیمات مشخص خودداری کند، مردم به‌صورت پیش‌فرض، ناتوانی، بی‌کفایتی یا عدم مسئولیت‌پذیری را به عنوان علت در نظر می‌گیرند. این اسناد منفی، سرمایه نمادین حکومت را مستهلک می‌کند.

زمان در بحران، یک منبع کمیاب و استراتژیک است. هر ساعت تعلل، نه‌فقط فرصت عملی را از بین می‌برد، بلکه نشانه‌ای از بی‌ثباتی قدرت و شکاف فرماندهی را به جامعه مخابره می‌کند. به تعبیر Niklas Luhmann، تاخیر در تصمیم، خود یک پیام است—و گاه از خود بحران خطرناک‌تر.

به عنوان نمونه در بحران انفجار چرنوبیل (۱۹۸۶)، تعلل اولیه دولت شوروی در اطلاع‌رسانی، موجب بی‌اعتمادی عمومی گسترده و فروریزی اعتبار دستگاه حاکم شد. در مقابل، پاسخ قاطع نیوزیلند در پاندمی کرونا (۲۰۲۰) از طریق قرنطینه فوری و ارتباط شفاف، توانست احساس کنترل و اعتماد عمومی را افزایش دهد.

در ایران نیز، هر میزان واکنش دولت در بحران‌هایی مانند زلزله، جنگ، اعتراضات یا همه‌گیری‌ها با تعلیق و موکول‌سازی همراه بوده، پیامد آن بی‌اعتمادی، خشم نهفته، و قطبی‌شدن اجتماعی شدیدتر شده است.

بنابراین دولت‌ها نمی‌توانند از طریق «انتظار برای فروکش نمودن بحران» بقا یابند. زمان، عنصری تعیین‌کننده در مدیریت روانی بحران است. هر تاخیر، خلأیی تولید می‌کند که با بی‌اعتمادی، شایعه، یا نیروهای بدیل پر می‌شود. تصمیم‌گیری سریع، ولو ناقص، بهتر از بلاتکلیفی ممتد است.

در لحظات بحرانی، مردم بیشتر از پاسخ درست، نیازمند «احساس وجود دولت» هستند.

آخرین مطالب

اول مهرماه ۱۴۰۴

روان‌پزشکی

یادگار فروید: حقیقت روان یک‌بعدی نیست 

مفهوم ناخودآگاه در نظریه‌ی فروید، یکی از بنیادی‌ترین و ماندگارترین دستاوردهای او در روان‌کاوی است. فروید روان انسان را سه‌لایه می‌دانست: سطح هشیار (آنچه در لحظه می‌دانیم و تجربه می‌کنیم)، سطح پیش‌هشیار (آنچه اکنون آگاه نیستیم اما می‌توانیم...
۲۳ شهریورماه ۱۴۰۴

روان‌پزشکی اجتماعی

توتالیتاریسم: هراس‌آور و در عین حال فریبنده

توتالیسم، به هر مقیاسی، «ثبات، قطعیت و مطلق بودن» عرضه می‌کند ــ چیزهایی که انسان‌ها اغلب به‌شدت جویای آنند. در زمان‌های آوارگی، چه جسمی چه روانی، ما به‌ویژه در برابر ندای توتالیسمآسیب‌پذیریم، که نه‌تنها نظریه‌ای شکست‌ناپذیر دربارهٔ همه‌چیز وعده می‌دهد ...
۱۱ شهریورماه ۱۴۰۴

روان‌پزشکی اجتماعی

چرا برخی از تماشای اعدام لذت می‌برند؟

تماشاچی، اعدام را اجرای عدالت در برابر ظلم فرض می‌گیرد؛ و حتی اگر خود او قربانی نبوده باشد، در خیال احساس می‌کند «دست عدالت» از سوی دیگری عمل کرده است. همان دیگری که ممکن است علت بی‌عدالتی در واقعیت...
۸ شهریورماه ۱۴۰۴

روان‌پزشکی اجتماعی

بررسی موج خشونت در آثار نمایشی

در کشور ما، نگاه غالب این است که باید برای رسانه‌ها یا سینماگران تنبیه‌هایی در نظر گرفت و این تنبیه‌ها عمدتاً یا در قالب قواعد و احکام قضایی است یا به شکل گسترش سانسور اعمال می‌شود؛ که هیچ‌یک از این دو، در عمل راه‌حل نیست...
۳۰ مردادماه ۱۴۰۴

روان‌پزشکی اجتماعی

حماسه به‌جای سوگ؛ چرخه‌ی تکرار شکست

تاریخ نشان داده است که انکار شکست، به‌جای پذیرش آن، راه را به‌سوی رادیکالیسم و فروپاشی هموار می‌کند. آلمان پس از جنگ اول جهانی با برساخت افسانه‌ی «خنجر از پشت» شکست را انکار کرد؛ ارتش در میدان «شکست‌نخورده» معرفی شد و...