طی روزهای منتهی به ۱۰ سپتامبر ( ۱۹ شهریور ۱۴۰۱) که روز جهانی پیشگیری از خودکشی است به اعتبار مسولیتم در کمیتهی پیشگیری از خودکشی انجمن علمی روانپزشکان ایران به چند سمینار، وبینار یا کارگاه و نشست دعوت شدم و با چند رسانه گفتگو کردم. به نظرم آمد در قیاس با چند سال گذشته دستکم توجه- چه در سطح نخبگان دانشگاهی، و یا در میان رسانهها- به این مسأله بیشتر شده. در مورد رویکرد عموم مردم بدون تکیه بر دادههای پژوهشی نمیتوان چیزی گفت، هر چند میشود شواهدی از کاهش انگ و آسودگی بیشتر در مورد سخن گفتن از خودکشی به عنوان یک وضعیت انسانی را در رفتار بالینی برخی افراد دید. نکتهی دلگرم کنندهی دیگر، اهتمام نهادهای دولتی و ورود آرام صدا و سیما به آگاهیرسانی در خصوص خودکشی است. شخصا شنوندهی مصاحبهی دکتر حمید پورشریفی نایب رئیس انجمن روانشناسی ایران با رادیو سلامت در صبح روز جهانی پیشگیری از خودکشی بودم.
یا در نمونهی دیگری چهارشنبه ۱۶ شهریور دانشگاه علوم پزشکی ایران میزبان نمایندگانی از نهادهای دولتی و انجمنهای علمی بود. نمودی از تغییر نگاه را که البته نمودی از یک تغییر وضعیت هشدار دهندهی اجتماعی نیز هست در گزارش معاون سازمان آتشنشانی تهران میشد مشاهده کرد. افزایش اقدام به خودکشی که نیاز به مداخلهی آتش نشانی دارد یعنی دو شکل تهدید به پرش از ارتفاع و حریق عمدی در این گزارش آشکارا بیان شد هرچند همچنان به محرمانگی اطلاعات تکیه میشد. از سویی نمایندهی آتشنشانی اعلام کرد سازمان آتش نشانی تهران بزرگ به روزآمد ترین وسیلههایی که بتواند به افرادی که میخواهند اقدام به خودکشی کنند یاری نماید مجهز شده است. از اورژانس اجتماعی و پلیس انتقاد شد که به اندازهی آتشنشانی سرعت عمل و تمایل به حضور در میدان عملیاتی ندارند و البته آمار به دست آمده از عملیاتها را در شکل بیشترین میزان اقدام بر اساس محل، محیط جغرافیایی در شهر تهران و زمان و فصل بیان کرد.
بحثهای چند جلسهای که در آن حضور داشتم فرصت به بررسی دقیقتری بر روی خودکشی به عنوان مسالهی ایران را ممکن میکرد. در سالهای گذشته عموماً گفتار حاکم بر جلسات، به تعریف خودکشی به یک عدد (تعداد خودکشی منجر به مرگ در صد هزار) یا فهرست کردن تعدادی عوامل خطر و یا پارهای مداخلههایی که توسط سازمان جهانی بهداشت پیشنهاد شده محدود میشد. عموم مانور متخصصان بر آموزش افراد در مورد نحوهی کمک گرفتن هنگام فکر خودکشی بود و تلاش برای شناخت اجتماعی پدیدهی خودکشی در ایران تنها به طرح مسالهی فراوانی آن در غرب کشور و استفاده از تبیینهایی کلی مثل ارتباط آن با توسعه نیافتگی ختم میشد. البته این را هم نباید از نظر دور داشت که جدا از آن که هنوز طبق شواهد، مداخلات مبتنی بر پیشگیری و ارائهی خدمات سلامت روان موثرترین و مناسبترین شیوهی پاسخ اجتماعی به خودکشی است اما ورود متخصصان حیطههای دیگر مانند مددکاری و جامعهشناسی، در قالب طرح پیشنهادهای عملیاتی برای پیشگیری از خودکشی و انجام تحقیقات میدانی در این زمینه، گفتار پیشگیری از خودکشی در ایران را دارد چند وجهی و جامعتر میکند. اگر چه نباید از عادت تکروی گذشت. متاسفانه جامعهشناسی ایران که منتقد سایکولوژیزهکردن مسایل اجتماعی است، با لنزی سوسیولوژیزه، عموما راه را بر هر مداخله میبندد و با تکیه بر کلاننظریههای محدودی چون دورکهایم رسما خود را در انقیاد یک نگاه قرار داده. بگذریم که نگاه تخفیفآمیز به کلینیک و روانپزشکی و روانشناسی راه همفکری را در حیطههایی بسیار میبندد.
مسالهی خودکشی در ایران از وضعیت انکار خارج شده، اما باید دقت کرد که پیشگیری از خودکشی تنها به گفتارهای دلیرانه نیاز ندارد، و محتاج کردارهای دلیرانه است. باید مراقبت کرد موضوع پیشگیری از خودکشی گرفتار بخشنامههای دولتی و سلوک دولتی نشود. حضور پررنگ و همافزای نهادهای علمی و انجمنهای دانشگاهی میتواند با انجام نظارت علمی و البته با انعکاس نگرانیها در رسانهها به همافزایی انتقادی با دولت انجامیده و از بروکراتیک شدن مسالهی خودکشی در ایران پیشگیری کند.