رئیس مرکز اورژانس استان تهران به تازگی خبر داده که ۲۵۴۲ تماس مزاحمت آمیز با اورژانس تهران تنها در هفته در تابستان ۱۴۰۳ ثبت شده است. وی در ادامه افزوده که در مجموع چهار درصد کل تماسها در طول هفتهی مذکور مزاحمتآمیز بوده است. این بار اولی نیست که اورژانس یا آتشنشانی یا دیگر خطوط خدمترسان عمومی چنین آماری را منتشر میکنند.
۱. تحلیل علت این مزاحمتهای تلفنی نیازمند بررسیهای بیشتر است. چند سال پیش اورژانس تهران آمارهایی از مزاحمتهای تلفنی منتشر کرده بود که واجد نمونههای دقیقتری از نوع مزاحمتها بود، و امکان تحلیل بهتری فراهم میکرد. از جمله اینکه ذکر شده بود برخی افراد به شکل تکراری با شماره و با هویت خودشان در ساعات مشخصی با اورژانس تماس میگرفتند.
۲. یک تحلیل قالبی جا دادن همۀ اینگونه افراد در زمرۀ مجرمان و اشخاص جامعهستیز است، اما حقیقت آن است که اصولا تمام این افراد را نمیتوان در قالب یک دسته قرار داد، به این معنا که هر چند تعدادی از این گروه ضداجتماعی هستند که در حقیقت با این کار تلاش میکنند یک نهاد را تمسخر کنند یا دست بیندازند. این افراد با قانون، نهادهای رسمی و دیسیپلینهای اداری مشکل دارند و مدام در حال دور زدن قانون و به چالشکشیدن آن هستند. و بدیهی است تعدادی از این افراد که تلاش میکنند علیه حقوق دیگران عمل کنند، بهخصوص در مورد اورژانس ممکن است پیامدهای بسیار منفی رقم بزنند.
۳. تعدادی از این مزاحمان تلفنی اما افرادی هستند که بهره هوشی کمی نسبت به دیگران دارند، و معمولا از نظر شخصیتی بسیار منزوی، تنها و نیازمند ارتباطات اجتماعی هستند. آنها چون امکان برقراری ارتباط اجتماعی ندارند، از این شیوه استفاده میکنند. البته در کنار اینها افراد وسواسی هم قرار دارند که بهصورت وسواسگونه با اورژانس تماس میگیرند. طیف متنوعی از مسائل سبب میشود که افراد دست به مزاحمتهای تلفنی بزنند و نمیتوان یک مسأله مشخص را به میان کشید.
۴. به باور من از ارتباطدادن این موضوع با اختلالات روانی باید پرهیز شود، زیرا انگ اختلال روانی را بالا میبرد. افرادی که بیشتر با نام و نشان خودشان با اورژانس تماس میگیرند، نمیتوانند ضد اجتماعی باشند، چون جامعهستیزها رندتر از آن هستند که هویت خود را آشکار کنند. بهعوض مزاحمان هویتدار اگر بستر مناسب تعامل اجتماعی را بیابند، و به عبارتی جامعه این امکان را برای آنان فراهم کند، کمتر به مزاحمتهای تلفنی روی خطهای آسیبهای اجتماعی یا اورژانس میپردازند.
اصولا افراد در برخوردهای اجتماعی نیاز به بسترهایی دارند که بتوانند نیازهای اجتماعی خود را ارضا کنند. وقتی این بستر فراهم نباشد، آنها سراغ گزینههای در دسترستر میروند. معمولاً افراد دوریگزین، منزوی و افراد دچار ویژگیهای تکاملی و شناختی، با نقص و محدودیت در هوش اجتماعی به این اقدامات دست میزنند، یعنی برآوردی از کاری که میکنند ندارند و به تلفن بهعنوان ابزاری برای ارتباط با دنیای بیرون نگاه میکنند.
نگاه من به برخی از این افراد همدلانه است، و تعدادی از آنان شهروندانی هستند که خود به کمک نیاز دارند.
۵. از سویی باید بدانیم که میل به اقدامات تخریبگرانه زمانی زیاد میشود که بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در جوامع افزایش پیدا میکند. در نبود و یا نزول سرمایهی اجتماعی وندالیسم در شکلهای مختلف از خط کشیدن روی خودروی مردم تا نوشتن روی دیوارها، اقدام علیه ابنیه تاریخی و سوءمصرف نامناسب از امکانات عمومی مثل تلفنهای اورژانس افزایش پیدا میکند. بنابراین سهم خشم اجتماعی را هم در این میان نباید نادیده گرفت.