“معرفی ساندور فرنسی”. زیر چشم فروید
فرنسی یکی از مهم ترین چهرههای جنبش روانکاوی بود، چه زمانی که در سال ۱۹۰۸ برای ملاقات فروید به وین رفت، و چه در زمان مرگش در سال ۱۹۳۳.
مانند یونگ، که یک سال قبلتر برای ملاقات با فروید به وین آمده بود، فرنسی در زمان ملاقات با استاد، یک روانپزشک تثبیت شده بود: با چند سال تجربه بالینی و تعدادی اثر چاپ شده. در اولین ملاقات، او تأثیر بسیار مطلوبی گذاشت و به یکی از مهمترین همکاران فکری فروید و عضو حلقه درونی روانکاوی او تبدیل شد.
بر خلاف فروید، که نابغه نظریهپردازی بود، اما علاقه محدودی به انجام روان درمانی داشت، فرنسی یک روانکاو درخشان بود. هر چند به ناچار، با عمیقتر شدن تجربهاش بهعنوان درمانگر، شروع به تمرکز بر توسعه تفکری جدید در مورد «تکنیک روانکاوی» کرد – موضوعی که تنها فروید به آن پرداخته بود.
فرنسی در چشم کسانی که او را میشناختند فردی خونگرم، مهربان، دلسوز، همدل و بالاتر از همه، پذیرنده و درککننده دیده میشد. این ویژگیها او را قادر می ساخت تا مستقیماً با تجربیات و احساسات دوران کودکی بیمارانش ارتباط برقرار کند و از آنها حمایت کامل نماید، زیرا آنها با تجربیات دردناکی که در سالهای آغازین زندگی خود متحمل شده بودند دست و پنجه نرم میکردند.
به تدریج فرنسی شروع به انتقاد از «تکنیک کلاسیک» فروید کرد و در مقالات پایانی خود (و «روزنوشت های بالینی». ۱۹۳۲ ) قاطعانه فراتر از آنچه محدودیتهای روش کلاسیک فروید میدید حرکت نمود.
این نوشتهها او را در مسیر برخوردی اجتنابناپذیر با استاد قرار داد، استادی که اجازه نمیداد با آموزههای اصلی او مخالفت شود. چند سالی قبل از مرگ فرنسی در سال ۱۹۳۳، فروید ایدههای او را رد کرد و سعی کرد به او برچسب «سایکوتیک» بزند تا بشود او را از تاریخ جنبش روانکاوانه خط زد.
با این وجود، نوشتههای بعدی فرنسی حاوی ایدهها و روشهای بسیاری است که مهمترین تحولات روانکاوی مدرن را پیشبینی میکند. از این رو است که وی توسط روانکاوان معاصر دوباره کشف شده است عطف به موقعیت مناسب او به عنوان یکی از اصیلترین و خلاقترین چهرههای جنبش، که به طور مداوم به دنبال راههای بهتر برای درک و شفای بیماران خود بود.
منبع مقاله: موزه فروید لندن (https://www.freud.org.uk/event/19043/)