اهدای عضو یک عمل پزشکی است که در آن یک یا چند عضو از بدن فرد خارج میشود و در بدن شخص دیگری قرار میگیرد تا جایگزین عضو آسیبدیده یا از دست رفته او شود. اجازه این کار در شرایطی که خانوادهها عزادار عزیزشان هستند آسان نیست ولی اطلاعرسانی و آگاهیبخشی از جزئیات و شرایط کلی آن موضوع مهمی است.
آنچه بیش از هر موضوعی در ابتدای امر اهمیت دارد این است که بدانیم مرگ مغزی و به کما رفتن باهم فرق دارد؛ فردی که به کما رفته بیهوش و زنده است. در کما مغز فعال است و اجازه میدهد فشار خون، ضربان قلب، دمای بدن، هورمونها، تنفس و… حفظ و تامین شود. در صورتی که در مرگ مغزی، مغز فرد هیچ عملکردی ندارد و از کار افتاده است. به این ترتیب چنین بیمارانی هرگز نمیتوانند هوشیاری خود را به دست آورند یا بدون حمایت دستگاههای پزشکی نفس بکشند. در مرگ مغزی، فعالیت سیستم بدن فرد متوقف میشود و حتی تپش قلب او نیز وابسته به دستگاه است. این افراد میتوانند کاندیدای خوبی برای اهدای عضو باشند چون بههیچوجه نمیتوانند دوباره به زندگی برگردند.
تا اینجا متوجه شدیم که شرایط کما و مرگ مغزی با همدیگر متفاوت است. در حالی که افراد زیادی این موضوع را نمیدانند و فرقی بین آنها قائل نمیشوند و به همین دلیل نمیتوانند برای اهدای عضو بیمارشان درست تصمیم بگیرند. البته بهتر است هر کس بتواند خودش در چنین تصمیمی سهیم باشد؛ به همین خاطر میتوان با اطلاعرسانی درست، افزایش آگاهی و برخورداری از دانش لازم، شرایطی فراهم آورد که همه افراد خودشان بتوانند با داشتن کارت اهدای عضو از قبل آمادگی خود را درباره اهدای عضو اعلام کنند.
اهدای عضو از منظر روانشناختی
دکتر امیر حسین جلالی، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران با بیان اینکه موضوع و روند اهدای عضو از نظر روانشناختی پیچیده است، میگوید: موضوع پیوند اعضا از موضوعات بسیار مهم برای خانوادههاست – چه خانواده گیرنده، چه اهدا کننده – و بیشتر به حوزه روانپزشکی رابط – مشاوره مربوط میشود؛ این حوزه بیشتر مسئول ارائه خدمات مشاوره روانپزشکی به افراد دچار بیماریهای طبی عمومی [اختلالات روانی] است.
تصمیمگیری برای اهدای عضو در زمان حیات
به گفته این روانپزشک، تصمیم بر اهدای عضو حتماً باید از جوانب مختلف مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد. گاهی افراد میتوانند در زمان حیات و با رضایت خود یک عضوشان مانند کلیه را به فرد دیگری اهدا کنند و پیوند مغز استخوان انجام شود. اما گاهی پیوند عضو برای فردی که دچار مرگ مغزی شده انجام میشود. بنابراین موضوع بسیار مهم و حیاتی است و بهتر است افراد در صورتی که به این موضوع علاقهمند هستند به عنوان یک وظیفه انسانی، اخلاقی و دینی یا هر انگیزهای که دارند، حتماً در زمان حیات درباره این موضوع با دیگر اعضای خانواده خود صحبت کنند و آنها را از رضایت خود برای اهدای عضو پس از مرگ مغزی آگاه کنند.
ضرورت داشتن کارت اهدای عضو
به گفته دکتر جلالی، به علت پیچیدگیهای روانشناختی موضوع و سختی تصمیمگیری برای افراد خانواده، بهتر است اگر فردی تصمیم بر اهدای عضو دارد، در زمان حیات، مراحل اداری را طی و کارت اهدای عضو خود را دریافت کند؛ اما در نهایت از نظر جوانب قانونی و شرعی اولیای فرد مرگ مغزی شده باید رضایت به اهدا بدهند.
موافقت با اهدای عضو اعضای خانواده، خیانت به آنها نیست
این روانپزشک میگوید: در موارد بسیاری که با آن مواجه بودیم، وقتی اعضای خانواده میخواهند پس از مرگ مغزی عزیزشان درباره اهدای اعضای او تصمیم بگیرند، این کار را نوعی خیانت به او میدانند و فکر میکنند شاید این کار از یاد بردن فرد یا سوءاستفاده از او به حساب میآید. چراکه به غلط تصور میکنند شاید آنها با این تصمیم خود فرصت زندگی را از او میگیرند.
البته به این نکته توجه داشته باشیم که تصمیمگیری کادر پزشکی برای آمادگی اهدای عضو فرد مرگ مغزی شده، یک کار گروهی و تیمی است؛ این تصمیم توسط افراد متخصص و در نهایت نیز با نظر پزشکی قانونی گرفته میشود. بنابراین وقتی این تیم نتیجه میگیرد فرد آسیب دیده به هیچ وجه نمیتواند به زندگی برگردد، خانوادهها هم راحتتر میتوانند تصمیم بگیرند و اطمینان داشته باشند که فرصت زندگی را از او سلب نمیکنند.
احساس گناه و عذاب وجدان کاذب
دکتر جلالی با بیان اینکه خانوادهها نباید درباره اهدای عضو عزیزشان احساس گناه یا عذاب وجدان داشته باشند، میگوید: این احساس کاذب است ولی با توجه به شرایط سختی که افراد در آن قرار دارند طبیعی است. اما وقتی افراد در زمان حیات خود در مورد آن با همدیگر گفتوگو کنند، مشکل تا حدود زیادی رفع میشود و خیالشان از این نظر راحت میشود که فرد مرگ مغزی شده نیز رضایت کامل دارد.
این عضو هیات علمی دانشگاه در ادامه با تاکید بر اینکه احترام به خواسته خود فرد و درنظر داشتن آن، مسئولیتی بر عهده نزدیکان بیمار است، میگوید: به علاوه باید یاد بگیریم و بدانیم هر از دست دادنی حتی با آگاهی از میل و اراده فردی که از دست رفته، طبیعتاً مستلزم سوگواری و همراه با ناراحتی و اندوه خواهد بود. بنابراین آن را بپذیریم تا بهتر بتوانیم از آن عبور کنیم.
همراهی اجتماعی و تأمین امکانات لازم برای خانوادهها
دکتر جلالی حمایتهای روانشناختی را برای خانوادههایی که میخواهند برای اهدای عضو عزیز از دست رفتهشان تصمیم بگیرند لازم و ضروری میداند و میگوید: خوشبختانه در ایران این شرایط فراهم و تیمی که درگیر مساله پیوند است در این زمینه خانوادهها را راهنمایی میکنند.
این روانپزشک در ادامه میگوید: این خانوادهها نباید تنها بمانند و تیمی هم که در این خصوص آنها را همراهی میکنند باید در سطح بسیار بالایی از مهارتهای لازم در خصوص روابط بین فردی باشد. چون این افراد وقتی برای تصمیمگیری در کنار خانوادهها قرار میگیرند باید متوجه عواطف و احساسات منفی و دوگانگیهای این افراد هنگام تصمیمگیری باشند، چون پذیرش بازماندگان و اطلاع از درستی روند کار قطعا بسیار مؤثر و تأثیرگذار خواهد بود.