روان‌پزشکی اجتماعی

دلواپس آینده

از طبیبی حرف می‌زنم که در روزگاری که شهوت استفاده از ابزار نه فقط در گردانندگان مارکت پزشکی که حتی میان مصرف‌کنندگان کالا بالا گرفته و شرط ورود به برخی کلینیک‌ها در هر نوبت گرفتن یک نوار مغز است
مهر ۱۴۰۲
برای استادم دکتر میرفرهاد قلعه‌بندی - مجله‌ی اندیشه پویا. شماره ۸۶

گفت روزی در نیمه‌ی دهه‌ی ۷۰ در خیابان شریعتی تهران زمانی که دیده کارگر مغازه‌ی فتوکپی، مایع رنگی سمی زیر دستگاه را پای درخت کنار خیابان می‌ریزد چون از او تقاضا کرده تا چنین نکند، با نگاه خیره‌ی مرد جوان روبرو شده بود و این کلمات که ای آقا! کار مملکت از این حرف‌ها به دره مهندس!

در شهریور ۱۴۰۲ و در روزهای تیره‌‌بختی دانشگاه،  حتما نام و نشان چهره‌‌های اثربخش در کرسی‌های علوم انسانی و اجتماعی پررنگ می‌شود و مراتب فرزانگی علمی، سلوک آزادمنشانه و احیانا زیست اجتماعی آنان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در چنین اوضاع و احوالی گفتن از روان‌‌پزشکی فروتن که نشان او در عرصه‌ی رسمی خیلی کم‌رنگ‌تر از رد او در زندگی خانواده، شاگردان و بیمارانش هست می‌تواند عجیب و البته از قضا به باور من مهم باشد.
روان‌‌پزشک متخصص پزشکی خواب که پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران، روان‌‌پزشکی را در دانشگاه علوم پزشکی ایران و پزشکی خواب و نوار مغزی را در پیتزبورگ آمریکا خوانده البته از حیث دانش تخصصی خود هم نامدار و هم بنیانگذار است. قدر او نزد من البته فقط به این نیست که جایزه‌ی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را از رییس‌جمهور وقت گرفته، که خود او باور دارد ارزش پزشک و دانشگاهی به آمار و ارقام نیست که P value (۱) برای آکادمیک ارزش نمی‌آورد‌، اخلاق است که طراز آدمی را رقم می‌زند.

از طبیبی حرف می‌زنم که در روزگاری که شهوت استفاده از ابزار نه فقط در گردانندگان مارکت پزشکی که حتی میان مصرف‌کنندگان کالا بالا گرفته و شرط ورود به برخی کلینیک‌ها در هر نوبت گرفتن یک نوار مغز (۲) است، او که یکی از چند روان‌‌پزشک دارای مدرک رسمی نوار مغز در ایران است چون دستگاه الکتروآنسفالوگرام مطبش کاربرد چندانی ندارد- چون با در نظر آوردن ملاک‌های علمی و با ترازوی اخلاق حرفه‌ای بیمار چندانی نیاز به آن ندارد-  دستگاه را می‌فروشد.
در همه‌ی این ۱۵ سالی که به عنوان شاگرد و همکار او را می‌شناسم کلید-مفهوم پایداری و شکیبایی را دمی وانگذاشته، حتی در روزگارانی که او هم ناامید شده. هر زمانی همدیگر را می‌بینیم اول از همه می‌پرسد چه خبر؟ و پشت‌بند آن خبرهایی را هم که نمی‌دانم به من می‌گوید و با تکان دادن سر دلواپسی خود را برای آینده‌ی ایران نشان می‌دهد.
اعتدال و میانه‌روی نه شعار و یک ژست فصلی که شیوه‌ی زندگی او است. سال‌ها چون سروی تناور برای نگه‌داشت دپارتمان روان‌‌پزشکی تحت مدیریتش کوشیده، حتی اکنون که کمی  قامتش خمیده، و موها رو به سپیدی کامل میل کرده.‌  ‌

همیشه به ما گفته وقتی طوفانی برخیزد نباید در میانه راه ایستاد، بلکه سرها را باید پایین گرفت تا این بادهای موسمی بگذرد و باز ایستاد و به راه ادامه داد. شیوه‌ای که در همه سال‌هایی که سلوک و زندگی و معلمی او را زیر نظر گرفتم در تک تک تدبیرهایش خود را نشان داده است.

او نمونه‌ی بی‌شمار شهروندان کم حرف ایران زمین است که برای آبادی کشور و خاک خود با شرف و وجدان و درستکاری سال‌ها کوشیده‌ و خستگی به خود راه نداده‌اند. کسانی که ستون فقرات ایرانی بودند که با همه‌ی کج‌تابی‌های حکمرانی، دستگاه اداری و علمی ایران را سامان می‌دادند، جفا می‌دیدند، خود را هم سانسور می‌کردند اما در انتها ایران و مردم برایشان اهمیت داشت، پس ناملایمات را تاب آوردند و ماندند.

حرف از کسی است که بیش از همه‌ی ما همکارانش تاریخ خوانده، و علم سیاست و جامعه‌شناسی و فلسفه را بدان اندازه که به کار حرفه و زیست روزمره‌‌ی یک طبیب دانا بیاید می‌داند. قدر گذشتگان را می‌شناسد و شاید در هیچ سخنرانی و مناسبتی در آغاز یا پایان سال تحصیلی نباشد که ابتدای آن از تک به تک در گذشتگان و بازنشستگان دپارتمان روانپزشکی یادی نکند.

همه‌ی آن چیزهای ساده‌ای که در ما مفقود است و باعث شده نظام آکادمیک و اداری‌مان فرسوده و بی‌هدف و شلخته و ناامید باشد در او جمع گردیده. تداوم را پاس می‌دارد و گذشته را نفی نمی‌کند و مکرراً به ما می‌آموزد که ما پابر شانه بزرگترها داریم، نگاه راهبردی داشته و دارد و برای آینده‌ی دپارتمان در زمان مدیریتش بر گروه همواره ایده داشته. ساعت ۷ صبح سرکار حضور دارد، پیش از همه، پیش از کارکنان و حتی اعضای تازه‌وارد دپارتمان. در عین جدیت بشاش و شوخ‌طبع است. و مهم‌تر آن‌که در پایان هر سال چه مدیر بوده یا نه، تک تک ما همکاران از او کتابی دریافت کرده‌ایم؛ که رمان، شعر، و یا کتابی در حیطه‌ی علوم انسانی بوده.

دکتر قلعه‌بندی به ما آموخته که دل‌نگران ایران باشیم، و فکر می‌کنم این مهم‌ترین درسی است که از او یاد گرفته‌ایم. اگر دکتر قلعه‌بندی نمانده بود و البته اگر کسانی چون او نمانده بودند فقط در همین یک مورد یعنی دپارتمان روان‌‌پزشکی، بنایی چنین استوار نبود که حتی در دوره‌ای که امور بسامان نیست حداقل‌های خدمات‌رسانی خود را در بهترین شرایط همچنان زنده نگه دارد و خدمت‌های درمانی و آموزشی برای دقیقه‌ای متوقف نگردد.

دکتر قلعه‌بندی امروز و فردا بازنشسته خواهد شد و می‌رود. دیگر این پرسش مطرح نیست که اگر دکتر نمانده بود چه می‌شد. باید به فکر فردایی بود که او دیروز نگرانش بود.

۱. در بیشتر روش‌های آماری برای سهولت در تصمیم‌گیری نسبت به نتیجه آزمون فرض آماری، شاخصی به نام «مقدار احتمال» (p-Value) ارائه می‌شود. این مقدار به محقق کمک می‌کند که بدون مراجعه به جداول توزیع‌های آماری بتواند در مورد رد یا عدم رد فرضیه‌ی صفر تصمیم بگیرد. شرح فرض صفر از این مقال خارج است.‌

۲. به رغم باور عمومی نوار مغزی کاربرد بسیار محدودی در تشخیص اختلالات روانپزشکی دارد و کارایی آن بیشتر در رشته مغز و اعصاب یا نورولوژی است.

آخرین مطالب

۱۹ آبان ۱۴۰۳

روان‌پزشکی اجتماعی

سیگار در زنان ایرانی

زندگی در ایران در سال‌های اخیر از حیث همین کشاکش برای برابری و وضعیت عدم تبعیض، سطح مضاعفی از ناآرامی و تنش را برای زنان به همراه داشته است. وقتی افراد در حالت سازگار یا پذیر زندگی می‌کنند، آسوده‌ترند...
۱۲ آبان ۱۴۰۳

روان‌پزشکی

سهم ایران در نسخۀ تازۀ روان‌‌پزشکی تاسمن

روان‌‌پزشکی تاسمن، از منابع معتبر روان‌‌پزشکی در دنیا است، و از منابع آزمون دانشنامۀ تخصصی روان‌‌پزشکی در ایران است...
۱۲ آبان ۱۴۰۳

روانکاوی

گشایش شعبۀ یک انجمن جهانی روان‌کاوی‌ در ایران

هیأت مدیرۀ این نهاد جهانی روان‌کاوی‌ با تأسیس شعبۀ ایران انجمن موافقت کرد. ایران در کنار کشورهایی از اروپا، آمریکای شمالی، استرالیا، و آمریکای لاتین اولین کشور آسیای غربی است که شعبه‌ای رسمی ...
۱۲ آبان ۱۴۰۳

روان‌پزشکی اجتماعی

شب روشن ایران: بیم و امیدهای جنگ و صلح

مسئلۀ شاید مهم‌تر از میزان ازدیاد نشانه‌های آشکار که باید حتی آن را به فال نیک گرفت، چرا که نمودی از زندگی در عین ماتم است، ایجاد بی‌حسی و کرختی در میان افراد جامعه است. اتفاقی که طی چندسال گذشته شدت گرفته است، و در وضعیتی که فشار بیش از حد می‌شود...
۱۲ آبان ۱۴۰۳

روان‌پزشکی اجتماعی

علیه نفرت در اپیدمی تنفر

افراد باید به‌عنوان غایت در خود و نه صرفاً وسیله‌ای برای اهداف دیگران در نظر گرفته شوند. این به معنای آن است که وظایف و حقوق اخلاقی جهان‌شمول هستند و ملیت یا نگرانی‌های منطقه‌ای فرد نمی‌تواند ارزش ذاتی همۀ انسان‌ها را نفی کند