موضوع کمپهای اعتیاد یا چنانکه در ادبیات رسمی از آن یاد میشود اقامتگاههای درمانی میانمدت یکی از غمانگیزترین بخشهای تاریخ سلامت روان و حقوق بیماران روان از یک سو و حقوق انسانی در سپهری گستردهتر است.
مکانی که قرار است اقامتگاهی برای درمان باشد، مدت کوتاهی فرد در آن بماند و البته به اختیار خود باید برود و بازگردد عملاً به تنبیهگاهی برای گروهی از رانده شدگان جامعه تبدیل شده است.
همگان بر آنچه که در این اقامتگاهها میگذرد و بر اساس شنیدهها و دیدهها متاسفانه در موارد زیادی نه تنها غیر اخلاقی که انسانستیزانه است چشم بستهایم. اما چه میشود که ما مردم از یک سو و اولیای امور از سوی دیگر بر این وضعیت چشم بستهایم؟ احتمالاً باید زیر سایهی نگاه اخلاقمدار و ایدئولوژیزدهمان، مساله اعتیاد را غایت لذتخواهی یک نفر و در نتیجه مستحق تنبیه به اشد وجه میدانیم. بدیهیترین حقوق انسانی آدمها در محیطی نزدیک محل زندگی ما توسط افراد دیگری لگد کوب میشود. کسانی که عمدتاً خود رنج وابستگی به یک ماده مشخص را بردهاند، اکنون تمام تاوانی را که جامعه بر گرده آنها گذاشته از یکی چون خود میگیرند. لذت دگر آزارانه و رنج خودآزارانهی مامور کمپ و معتاد بازنمایی وضعیت خشونت باری است که هر دو طرف از کودکی تا بزرگسالی تجربه کردهاند، خشونتی که امکان تکامل هیجانی و درونی کردن عشق و صمیمیت را از آنها ستانده و ابزار خشونت و بیرحمی را به عنوان تنها راه بقا در فضایی سیاه برایشان به ودیعت گذاشته. قربانی از قربانی انتقام میگیرد و ما نفس راحتی میکشیم.
روانپزشکی اجتماعی
خرده تأملی بر کمپ
مکانی که قرار است اقامتگاهی برای درمان باشد، مدت کوتاهی فرد در آن بماند و البته به اختیار خود باید برود و بازگردد عملاً به تنبیهگاهی برای گروهی از رانده شدگان جامعه تبدیل شده است...
۱۸ آبان ۱۴۰۲