امیرحسین جلالی، روانپزشک اجتماعی که از شهریور 1401 بر مسألهی آثار تروما بر افراد در یک وضعیت اجتماعی ویژه و بحرانی تمرکز علمی بالینی داشته، به هممیهن میگوید که بهطور طبیعی وارد شدن به زندان، آن هم در یک مقطع سیاسی ملتهب و غیرعادی، قطعا با آسیبهایی برای افراد همراه است. به هر حال افراد زیادی درگیر این مسائل شده و با اتهاماتی روبهرو شدهاند. تعدادی در بازداشت به سر میبرند و بخشی هم آزاد شدهاند. بخش قابل توجهی از بازداشتیهای اخیر افرادی هستند که قبلا با فضای زندان و مباحث امنیتی آشنایی نداشتهاند، جوان و نوجوان هستند یا حتی فرد میانسال که سابقه قبلی نداشتهاند و این موضوع میتواند آنها را به شدت آشفته کند. حتی اگر هیچ کاری هم با او نداشته باشند، شرایط پیش آمده میتواند موقعیت ضربهزننده و آسیبزایی برایشان ایجاد کند.
جلالی میگوید که در این وضعیت طبیعتا افراد نیاز به مراقبت دارند، آنهم در شرایطی که ظرفیت روانی آنها با هم متفاوت است. همانظور که در خبرها مشاهده شد تعدادی از زندان آزاد شدند و خودکشی کردند. به هر حال گروهی از افراد، نمیتوانند پذیرای موقعیت جدید باشند و شرایط پیشآمده ممکن است فراتر از ظرفیت و تحمل آنها باشد.
این رواندرمانگر روانکاوانه معتقد است هر فردی که قرار است از زندان خارج شود باید تحت معاینه روانشناختی قرار گیرد، البته نباید به آنها برچسبی زده شود، بلکه یک معاینه از او انجام شود و این اقدام هم باید بهطور آزادانه انجام شود. هر چند که او تاکید میکند که چنین اتفاقی ممکن نیست چرا که شاید افراد تصور کنند که اینها بخشی از پروسه قضایی است و نخواهند همکاری کنند: « در چنین وضعیتی باید فضایی فراهم شود که افراد خودشان به راحتی بتوانند برای گرفتن خدمات روانپزشکی مراجعه کنند. به هر حال افراد باید از خودشان در این شرایط مراقبت کنند، قرار نیست جانشان را از دست بدهند. بنابراین در نظر آوردن پارامتر سلامت روانی در این وضعیت بسیار مهم است.»
او با اعلام اینکه تروماهای مرتبط به مسائل سیاسی و اجتماعی معمولا علیه درمانطلبی عمل میکنند و این مساله بهویژه در ارتباط با وقایعی که با نگرانیهایی از نظر پیگردهای قضایی ارتباط دارد، نمود بیشتری پیدا میکند: « من به نظام بهداشت و درمان کشور و همچنین سیستم سیاسی پیشنهاد میدهم که شرایط امن و قابل اعتمادی برای گرفتن خدمات روانشناختی برای این افراد فراهم شود تا آنها بتوانند مراجعههای ادامهداری داشته باشند. آنچه مشخص است اینکه فضای مراجعه در ارتباط با هر ترومایی میتواند زیر سایه شرم و ترس بسیار محدود شود. مثلا فرض کنید به فردی تعرض شده یا مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته و دچار تروما شده است، این فرد بیخواب شده، تمرکزش را از دست داده، احساس بیآیندهگی میکند و در نهایت ممکن است برای گرفتن خدمات مشاوره روان مراجعه نکند. یا اگر هم مراجعه کند، ممکن است خیلی ادامهدار نباشد. بنابراین باید فضا برای جلب اعتماد او وجود داشته باشد.» بر اساس اعلام او، اگر قرار باشد آرامشی به وجود آید، یک بخش آن سختافزاری است که به مسائل امنیتی بر میگردد و بخش دیگر نرمافزاری که به نیروی انسانی و جامعه مربوط میشود و از طرف این گروه باید برقرار شود.
این روانپزشک اجتماعی، در ارتباط با افرادی که درگیر پروندههای امنیتی شدهاند، نکته دیگری را مورد توجه قرار میدهد و آن احساس قربانی بودن است: « در بررسی افرادی که در ماههای اخیر و تحت تاثیر شرایط، مراجعه کردهاند بهویژه آنها که بازداشت شده بودند، این احتمال وجود دارد که دچار احساس قربانی بودن کنند و این مساله میتواند شرایط پیچیدهای برایشان ایجاد کند.» به گفته جلالی، گاهی اوقات دیده میشود که افراد پس از خارج شدن از زندان، با فضایی توام از دلسوزی و همدلی مواجه میشوند، گاهی هم در اخبار وضعیتشان بزرگنمایی میشود یا رنجی که افراد تحمل کردهاند به گونهای منعکس میشود که فرد بیش از گذشته احساس قربانی بودن میکند. همه اینها در شرایطی است که افراد باید خودشان بتوانند روی پای خود بایستند و زندگی کنند. زمانیکه افراد در نقش قربانی قرار میگیرند ممکن است در آن باقی بمانند. در ارتباط با این موضوع، درمانگران با وضعیت پیچیدهای مواجهاند.
او بر محدود بودن تجربههایش در زمینه ارائه خدمات روان به افرادی مانند بازداشتیهای آزاد شده تاکید میکند و میگوید به دلیل فعالیت در بخش دولتی میزان مراجعه افراد در این زمینه بسیار محدود است، اما آنچه مشخص است نبود فضای اعتماد است: « تروماهای سیاسی و اجتماعی، اولین خدشه را بر اعتماد وارد میکند، یعنی افراد را نسبت به همهچیز و همهکس بدگمان میکند. حتی ممکن است نسبت به دیگران تولید نفرت کند.
به هر حال او میبیند که وارد زندان شده، برایش پرونده تشکیل دادهاند و منتظر حکم است، اما دیگران بیرون از زندان، به زندگیشان ادامه میدهند. ادراک او این بوده که آسیب دیده است و به احتمال زیاد سالهای زیادی از زندگیاش درگیر این مساله میشود.»
بر اساس اعلام او، معمولا افراد درگیر پروندههای امنیتی، احساس گسستگی از جامعه و از دست دادن آینده دارند، اینها موضوعات بسیار خطرناکی است و حتی میتواند منجر به آسیب رساندن به خود شود. هر چند که نفرت، انزوا و احساس گسستگی، از نظر روانشناختی قابل درمان است و باید در فضای مناسب مورد توجه قرار گیرد. اما زمانیکه رها میشود، فرد در کنار احساسات منفیاش، با گرفتن بازخوردهایی از شبکههای اجتماعی، ممکن است احساساتش تعمیق شود و در نهایت تبدیل به ضعفهای مزمن شود.
به گفتهی او، افراد اگر به خودکشی فکر میکنند، احساس ناامنی دارند، کارکردشان تغییر کرده و احساس میکنند که نمیتوانند با افراد ارتباط خوبی بگیرند و اگر این مشکلات ۱۰ روز تا دو هفته ادامه پیدا کرد، باید برای درمان مراجعه کنند.
بر اساس اعلام این روانپزشک، در هر ترومایی ممکن است یکی از این نشانهها وجود داشته باشد و این عادی است. واکنش بدن و ذهن نسبت به یک موقعیت غیرعادی و نامتعارف، طوری است که به ما کمک میکند بتوانیم موقعیت را هضم کنیم. در تروماهای شناخته شدهتر مثل زلزله، معمولا در ۲۰ روز اول، به کسی دارو داده نمیشود و مداخله روانشناختی پیچیدهای هم نمیشود. نهایت این است که سعی کنند فرد را به زندگی برگردانند.
به تاکید جلالی، در مساله تروما نباید به سمتی رفت که راهحل تمام مشکلات رواندرمانیهای طولانی مدت است، مداخلهها در شرایط تروما، معمولا مینیمال و محدود است. مهمترین کار این است که فرد به زندگی، روابط و روتینهایش برگردد و در نقش قربانی فرو نرود.
او درباره افرادی که پس از آزادی از زندان، نشانههای اقدام به خودکشی دارند یا حداقل به آن فکر میکنند، میگوید که اگر این وضعیت تا دو هفته باقی ماند و افراد احساس کردند کاراییشان تحتتاثیر قرار گرفته حتما باید به روانپزشک مراجعه کنند. از سوی دیگر افرادی هم که در ابتدای آزادی از زندان، به شدت احساس آسیبپذیری میکنند باید مورد حمایتهای روانی قرار گیرند، البته بسیاری از این افراد با یکسری حمایتهای کلی و عمومی، وضعشان بهتر میشود.
این روانپزشک تاکید میکند که تروما مساله پیچیدهای است، در عین حال نباید این تصور وجود داشته باشد که هر ترومایی نیاز به مداخله جدی و بستری و درمان دارویی دارد. بسیاری از این تروماها با گذر زمان حل میشود. در این موارد معمولا دارو پروسه را پیچیده میکند.