جسیکا بنجامین روانکاو برجسته آمریکایی و صاحب نظریۀ فمینیستی و ساکن نیویورک است. وی به خاطر کارهایش در زمینههای روانکاوی، نظریۀ فمینیستی، و مطالعات قدرت و سلطه شناخته شده است. کار او عمدتاً به دینامیکهای فردی و اهمیت شناخت متقابل برای استقلال فردی و وابستگی متقابل میپردازد.
پیوندهای عشق: روانکاوی، فمینیسم و مشکل سلطه” (۱۹۸۸)، کتابی بنیادی است، و نظریهی روانکاوی و اندیشههای فمینیستی را یکپارچهسازی میکند تا پارادوکسهای قدرت و جنسیت در روابط را کاوش کند. بنجامین استدلال میکند که چارچوبهای روانکاوی سنتی بیش از حد بر استقلال فردی تأکید دارند و اغلب اهمیت وابستگی متقابل در روابط انسانی را نادیده میگیرند.
او مفهوم “تعاملیت” (Intersubjectivity) را معرفی میکند، و معتقد است شناخت و مذاکره متقابل بین افراد مستقل به عنوان یک جزء اساسی برای سلامت رابطه و توسعه روانشناختی قابل نادیده گرفتن نیست. این کتاب مدل ادیپی را که بر جدایی و فردیت تمرکز دارد به چالش میکشد و برای مدلی که به نیاز به شناخت و استقلال توجه دارد، تبلیغ میکند.
در “سایه دیگری: تعاملیت و جنسیت در روانکاوی” (۱۹۹۸)، بنجامین بر تعاملیت تمرکز بیشتری دارد و به چگونگی نمود شناخت متقابل در خود رابطه روانکاوی میپردازد. او بحث میکند که چگونه تحلیلگر و تحلیلشونده میتوانند در الگوهای سلطه و تسلیم قرار گیرند که بازتابی از دینامیکهای جامعه گستردهتر است. بنجامین نظریات روانکاوی سنتی که اغلب تجربیات زنان را بیماریزا میدانند یا نادیده میگیرند، نقد میکند و بر نیاز به رویکردی درمانی تأکید دارد که اجازه میدهد هر دو طرف در چارچوب روانکاوی یکدیگر را به عنوان موجودات جداگانه اما درهم تنیده بشناسند.
اما پرخوانندهترین کارش که “فراتر از عامل و عمل شده: نظریه شناخت، تعاملیت و سومین” (۲۰۱۸) نام دارد، مجموعهای از مقالات اخیرتر وی، و نظریههای او را در مورد تعاملیت و شناخت متقابل بیشتر شرح میدهد.
بنجامین مفهوم “سومین” را معرفی میکند، یک اصل تنظیمکننده در روابط که درک پیچیدهتری از عاملیت و تعاملیت را فراتر از نقشهای دوگانه قربانی و جانی فراهم میآورد. او بر بعد اخلاقی در عمل روانکاوی تأکید میکند، جایی که پذیرش تأثیر متقابل و مسئولیت میتواند به درک عمیقتر و درمان منجر شود.
کارهای بنجامین تأثیر شگرفی در تأکید بر جنبه رابطهای روانکاوی و یکپارچهسازی دیدگاههای فمینیستی در گفتمان روانکاوی داشتهاند. کار او تشویق به بازاندیشی در نظریات سنتی در مورد قدرت، استقلال، و هویت میکند و او را به یکی از صداهای تأثیرگذار در روانکاوی معاصر و نظریه فمینیستی تبدیل کرده است.
روانکاوی
ایدههای بنیانساز بنیاد بر باد ده
کارهای بنجامین تأثیر شگرفی در تأکید بر جنبه رابطهای روانکاوی و یکپارچهسازی دیدگاههای فمینیستی در گفتمان روانکاوی داشتهاند. کار او تشویق به بازاندیشی در نظریات سنتی در مورد قدرت، استقلال، و هویت میکند و او را به یکی از صداهای تأثیرگذار در روانکاوی...
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳